تاسوعا و عاشورای 92
تاسوعا و عاشورای امسال ما(92) طبق روال همیشه رفتیم شهرستان، امسال عزیز و عمه سمیرا و آقا بزرگ هم همراه ما تو یک ماشین بودند، صبح ساعت 5/5 راه افتادیم تا صبح زود برسیم !!! خورشید تازه داره طلوع میکنه تو جاده ایم!!! صبح ساعت 8/5 رسیدیم گوسفند میکشتن تا نذری روز عاشورا رو آماده کنن، اول خونه عمو بابام بودیم بعد رفتیم خونه عمه بابام بماند که دیگه با دوستام که نوه های عمه بابام میشدن چه آتیشی نسوزوندیم اینقده شیطونی کردیم تا عمه بنده خدا به مامانم گفت چه بچه شلوغی دارید؟ مامان و بابام هم ذوق میکردن چون یکدونه بچشون از خجالت همه بچه های شیطون اونا دراوومده بود ، یک باغ اناری بزرگ هم سر خونشون دارن ک...
نویسنده :
مامان حدیث
20:07